آتوسا خانمآتوسا خانم، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

جوانه دلمون

یک سال شیرین.خاطره بارداری

عسلم نازگلم گلابتونم ازتو ممنونم که اسم زیبای مادر رو بر گردنم اویختی و وجودم با وجودت گرما گرفت و سبز شد شیرین من با تو بودن برایم لذتی دارد که با هیچ چیز نمیتوان قیاسش کرد مادر بودن حسی است که تا تجربه اش نکنی نمیفهمی یعنی چه......   دختر نازنینم سال گذشته همین روزها بود که بدنم به خاطر خاطره تلخ اسفند 90 به هم ریخته بود و برای انجام ازمایش به دکتر رفتم دلبندم 3 خاطره تلخ را در جان و روحم داشتم و هر سه بار با تکه ای از وجودم خداحافظی کردم تکه هایی که نیامده میرفتند ومرا در غم رها میکردنند نمیدانستم که تو امده ای نمیدانستم که دیگر این بار خداحافظی نمیکنی ازمایشم که مثبت شد باور نمیکردم بی خبر کج دلم خانه کرد...
11 ارديبهشت 1392
1